هوالفتاح العلیم


اذن دخول حرم است اذان...


نه این که اذن دخول دهد


دعوت می کند ، همه را می خواند


صدای منادی را که می شنوم،دلم پیش تر از خودم به سوی او شتابان می شود


چرا دیگری..؟

با او میگویم آنچه به غیر او گفتنی نیست


حدیث دوست مگویم مگر به حضرت دوست/کــه آشنــا سخــن آشنا نگــه دارد


می ایستم برابر حضرتش ...

مرا خود با تو سری در میان هست/ وگرنه روی زیبا در جهان هست
وجودی دارم از مهرت گدازان/ وجودم رفت و مهرت همچنان هست